استراتژی و مؤلفههای سیاست خارجی دولت عدالت محور (1)
شبکه ایران/ محمد علی همدانی- جمهوری اسلامی ایران برآمده از انقلابی الهی - مردمی است که با ظهور دوباره اسلام گرایی، ایران را به عنوان ام القرای کشورهای اسلامی جهان معرفی میکرد. بنیانگذار این نهضت بارها بر این مطلب که انقلاب اسلامی یک نهضت فراملی است تاکید و سیره عملی ایشان نیز همواره بر یاری آزادی خواهان و مستضعفان جهان استوار بود. بنابراین باتوجه به جایگاه مهم ایران در عرصه روابط منطقهای، نمیتوان تحولات کنونی را جدای از نقش جمهوری اسلامی برانداز کرد. از سوی دیگر اهمیت تحرکات انقلابهای کنونی بر سیاست خارجی کشورهای منطقه، ضرورت پژوهش پیش روی را دو چندان میکند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ 35 ساله خود، فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرده است. بی شک روی کار آمدن دولت نهم، نقطه عطفی در روند تاریخی آن بود. در زمانی که آرمان های انقلاب اسلامی روبه فراموشی بود، مردم رای به تغییر دولت اصلاحات دادن و با روی کار آمدن دولت جدید، خون تازهای در رگهای گفتمان انقلاب جاری شد. با طرح دوباره شعائر اسلام از سوی احمدینژاد، عدالت، دال مرکزی گفتمان وی را تشکیل داد. وی با برجسته کردن مؤلفه های وحدت برانگیز اسلامی، نگاه ملل مسلمان و آزاده را بسوی خود جلب کرد و با طرح استراتژی حساب شده نقش محوری در جنبش های اسلامی ایفا کرد. با توجه به حساسیت خاصی که در جامعه بین المللی وجود دارد، نگرش دقیق و حساب شده برای طرح یک استراتژی موفق، از اهمیت والایی برخودار است. در این پژوهش برآنیم، تا با تبین استراتژی و مؤلفههای اصلی سیاست خارجی دولت عدالت محور، نقش جمهوری اسلامی ایران در تحولات اخیر را که امروز آن را با نام بیداری اسلامی می شناسیم، بررسی کنیم.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و بیدار اسلامی
پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری و هدایت امام خمینی (ره)، سیاست خارجی ایران را به گونهای بنیادین تحت تاثیر قرار داد. در این مقطع به رغم تقاوتهای موجود بین محافل ارزش گرا و لیبرال در عرصه سیاست خارجی، محورهای اساسی مباحث میان آنان مواردی از قبیل ترویج ایدئولوژی اسلامی ، صدور انقلاب با شعارهای آن و جایگزین سازی مرزهای ایدئولوژیک به جای مرزهای جغرافیای را در برگرفت. بر مبنای نگرش بیان شده است که حمایت از مستضعفین جهان و مسلمانان آزادی خواه یکی از ارکان سیاست خارجی ایران را در قانون اساسی رقم می زند. علی رغم تمام فشارها، امام امت، با آرزوی صدور انقلاب به همه ممالک اسلامی بر لزوم پایداری و مقاومت همه مستضعفان جهان در مقابل مستکبران تاکید کرده و میفرمایند: « البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین الملل اسلامىمان بارها اعلام نمودهایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران امریکا نام این سیاست را توسعه طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مىگذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مىکنیم». امام راحل از آحاد مسلمانان جهان میخواستند تا با بازگشت به فرهنگ ارزشمند و مبانی عقیدتی و تربیتی قرآن کریم، هویت اسلامی خود را احیا و با بهره گیری از ابزار علم و اطلاعات، مراتب دشمن شناسی خود را تقویت نمایند. در این رویکرد، صدور انقلاب به منزله گسترش میدان و عمق «جنگ نرم» علیه دشمن استکباری قابل ارزیابی است و به همین دلیل، محور امپریالیسم ـ صهیونیسم با تمرکز تبلیغاتی بر این فراز مهم از استراتژی مقاومت اسلامی ایران، تهاجم وسیع رسانهای علیه حاکمیت اسلامی ایران سازمان داده.
با وقوع انقلاب در تونس و شروع تحولات اجتماعی گسترده در مصر و لیبی، نظریهپردازان سیاسی غرب در توصیف ماهیت قیامها و انقلابهای عرب از واژههای «بهار عربی» و «دموکراسی عرب» و «انقلاب علیه دیکتاتوری» استفاده کردند. این نظریهپردازان و سیاستمداران کشورهای غربی، کوچکترین اشارهای به گرایش اسلامی موجود در قیامها و انقلابهای عرب نمیکردند. به جرأت میتوان گفت که در میان کشورهای جهان، فقط جمهوری اسلامی ایران بود که از نخستین روزهای وقوع قیامها از واژه موج بیداری اسلامی در خاورمیانه بهره گرفت. اگر برگزاری رفراندوم و انتخابات را ایستگاه بیهراس و تعیینکننده در ظهور و بروز تمایلات و گرایشهای عقیدتی و سیاسی تودهها بدانیم، پیروزی فراگیر اسلامگرایان در همه کشورهای انقلاب کرده نشان از موج بیداری اسلامی منطقهای و صحت ارزیابی و تشخیص جمهوری اسلامی ایران دارد.(1) در این میان مقام معظم رهبری بودند که از نخستین روزهای شروع قیامها از واژه «موج بیداری اسلامی» در توصیف این تحولات استفاده کردند. در واقع تحولات اخیر، تحقق وعده ای بود که سالها پیش امام خمینی (ره) نوید وقوع آن را داده بوند و به نظر میرسد اکنون زمان آن رسیده که پیش بینی امام امت به واقعیت بپیوندد: «ما امروز دورنماى صدور انقلاب اسلامى را در جهان مستضعفان و مظلومان بیش از پیش مىبینیم و جنبشى که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امیدبخش آتیه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزدیک و نزدیکتر مىنماید. گویى جهان مهیا مىشود براى طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان(2)»
از بیداری اسلامی تا بیداری انسانی
مطابق با مبنای نگرش دکتر احمدینژاد، رکن ریشهای تحول، از خود انسان شروع می شود که مقدمهای برای رشد، تعالی و تکامل جامعه است. از منظر ایشان «انسان بالاترین موضوع آفرینش و مخلوق خداوند می باشد که تمام جهان برای او خلق شده است. همه عالم برای این است که انسان کمال پیدا کند و جلوه جمال خداوند و جانشین او در زمین و تجلی اسماء الهی شود. فطرت الهی همه انسانها یکسان و تمام حقایق هستی در این فطرت الهی به امانت گذاشته شده است؛ همه عالم برای این است که انسان کمال پیدا کند و جلوه جمال خداوند و جانشین او در زمین و تجلی اسماء الهی شود. تحولات اجتماعی نیز، تابعی از تحولات انسانی بوده و همه پیامبران مبعوث شده اند تا حقیقت انسان را در سایه استقرار توحید، عبودیت و عدالت شکوفا کنند.(3)
از دیدگاه امام خمینی(ره) نیز، اساس تحول جامعه مبتنی، تحول انسان است که نخست باید در نگرش او بوجود آید. طی چندین قرن، تفکر و اندیشه غربی توانسته بود انسان را از خود انسانیاش دور کند و انسانی با تفکرات و آرمانهای غربی بسازد. امام اعتقاد دارند که باید تلاش کرد تا انسانی که با آموزههای غربی رشد کرده را به «انسان اسلامی» متحول کنیم: «ما باید سالهاى طولانى زحمت و مشقت بکشیم تا از فطرت ثانى خود متحول شویم و خود را بیابیم و روى پاى خویش بایستیم ... و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسانى اسلامى باشد اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید که هیچ کس و هیچ قدرتى نمىتواند به ما ضربه بزند ... »(4) «... منشأ همه پیروزیها همین یک کلمه است. ما متحول بشویم به یک موجودى اسلامى - انسانى با ایمانى که خداى تبارک و تعالى از ما خواسته است ...(5)» از منظر ایشان راه رهایی انسانها از بی عدالتیها و تبعیضهای نظام سلطه این است که انسانها، خود و حقیقت انسانی را دریابند و به سوی خود حقیقی گام بردارند، این مرحله، مقدمهای برای تکامل و انقلاب و خیزش علیه ستمکاری ستمگران، استبداد و دیکتاتوری و علیه استکبارورزی نظام سلطه خواهد بود.( 6)
بنابراین اساس دیدگاه تحولگرانه امام خمینی(ره) را نیز، باور انسان تشکیل میدهد. در این نگرش باور انسان بنیان تمام امور، در زمینه های فردی و اجتماعی میباشد و از جمله بیداری محسوب می شود. «اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع میشود، انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است، باور انسان تمام امور است ...»(7)بعد از اینکه انسان تغییر و تحول را در خودش باور کرد، از غفلت بیدار میشود و بیداری شکل میگیرد: «... اول قدم این است که بیدار بشوند؛ غفلت را کنار بگذارند ...»(8) تحول انسانی(بیداری) برای خیزش علیه نظام سلطه در سطح جهانی، دارای دو بعد مهم در اندیشه امام خمینی(ره)، میباشد: 1. بعد بیداری فردی، به خود آمدن و درک خویشتن و حرکت در مسیر فطرت الهی 2. بعد بیداری اجتماعی - سیاسی، قیام و خیزش در برابر ظلم و بی عدالتی، در جهت برپایی عدالت در زمین، این دو بعد تحول، راهگشای حرکت صحیح جامعه انسانی و رهایی از وابستگیها و تعلقات و مشکلات جاری است.(9)
از دیدگاه آیت الله خامنه ای نیز، برجستگیهای فکری و علمی یک جامعه، باید در خدمت تعالی انسان باشد: «برجستگىهای یک جامعه در زمینههاى ذهنى و فکرى و علمى باید در خدمت تعالى انسان قرار بگیرد(10).» ایشان با تبیین نگاه فلسفی – اسلامی نسبت به انسان به بیان تفاوتهای اساسی نگرش اسلامی و غربی در نگاه به انسان میپردازند: «... انسان در الگو و نگاه اسلامى موجودى است هم طبیعى و هم الهى؛ دو بُعدى است؛ اما در نگاه غربى، انسان یک موجود مادى محض است و هدف او لذتجویى، کامجویى، بهرهمندى از لذائذ زندگى دنیاست، که محور پیشرفت و توسعه در غرب است؛ انسان سودمحور. اما در جهانبینى اسلام، ثروت و قدرت و علم، وسیلهاند براى تعالى انسان...»(11) از دیدگاه رهبری، نگرش اسلام به انسان از دو زاویه قابل بررسی میباشد: 1. نگاه به انسان به عنوان فرد 2. نگاه به انسان به عنوان یک کل و مجموعهای از انسانها.( 12)
ایشان در توضیح نگرش اولیه اسلام به انسان میفرمایند: «... در یک جملهى کوتاه مىشود گفت این راه، عبارت است از مسیر خودپرستى تا خداپرستى. انسان از خودپرستى به سمت خداپرستى حرکت کند ... مسئولیت فرد انسان در این نگاه، این است که این مسیر را طى کند. یکایک ما مخاطب به این خطاب هستیم ... وظیفهى هر فردى به عنوان یک فرد این است که در این راه حرکت کند ...»(13) نگرش ثانویه اسلام به انسان عبارتست از: «در زاویهاى دیگر در نگاه کلان، همین انسانى که مخاطب به خطابِ فردى است، خلیفهى خدا در زمین معرفى شده؛ یک وظیفهى دیگرى به او واگذار شده و آن عبارت است از وظیفهى مدیریت دنیا. دنیا را باید آباد کند ... یعنى انسان در این نگاه دوم، وظیفه دارد استعدادهاى درونى انسان را استخراج کند؛ خرد انسانى، حکمت انسانى، دانش انسانى و توانائىهاى عجیبى که در وجود روان انسان گذاشته شده، که انسان را به یک موجود مقتدر تبدیل مىکند. این هم نگاه کلان است. ...»( 14) نگرش اسلام به انسان(نگاه خرد و نگاه کلان) در زمینه سازی ایجاد تحول و تغییر و تکامل، دارای نقش اساسی و تأثیرگذار میباشد.(همان) بیداری و تحول فردی - اسلامی، مقدمهای برای تحول اجتماعی به حساب میآید. که بیداری اسلامی نمود بارز آن است. خیزشها و انقلابها علیه نظام سلطه یکی از نتایج تحول انسانی - اسلامی محسوب میشود که برای بشر «سنت لایتغیر الهی» است. که عزم انسان رقم زننده تمامی تحولات و خیزش علیه نظام سلطه خواهد بود. (15)
اکنون این سوال مطرح میشود که آیا، این تحولات، منحصر در جامعه اسلامی است؟ و همچنین بر مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، حمایت از مستضعفین و آزادی طلبان، منحصر در ملل مسلمان می شود؟
دکتر احمدینژاد بیداری اسلامی این گونه تبین میکنند:« هنگامی که واژه بیداری اسلامی مطرح میشود، می توان معنای بازگشت و حرکت به حقیقت اسلام را از آن دریافت کرد، چرا که تمدن اسلامی در حقیقت به معنای حرکت به سمت برپایی اسلام در جامعه بشری است.» (16) از نگاه ایشان این اصل صحیح است که « خدای متعال برای یاری انسانها در سیر بی نهایت به کمال و سعادت، جز اسلام را نفرستاده است و دینی که خدای متعال از آدم تا خاتم فرستاده غیر از اسلام چیزی نیست؛ محال است خدای متعال برای هدایت نوع بشر دو نوع هدایت گوناگون و متفاوت بفرستد.»(17) اما باید به این نکته دقیق توجه شود که«اسلام آمده تا انسانها را به فطرت الهی خود برگرداند و خطاب اسلام، بشری و برای همه انسانها است.»(18) بنابراین میتوان نتیجه گرفت که : « اینکه گفته می شود بیداری اسلامی، منظور تنها بیداری مسلمان ها نیست بلکه اسلامی، صفت بیداری است و منظور بیداری از جنس اسلام است.»(19)
با نگرش دقیق به سخنان امام خمینی (ره) نیز میتوان نتیجه گرفت که از منظر ایشان نیز ابعاد تحول طلبی و خیزش علیه مستکبران جهان، تنها منحصر در جامعه اسلامی نسیت بلکه مخاطب ایشان تمام بشریت می باشند: «هان اى مظلومان جهان! از هر قشر و از هر کشورى هستید به خود آیید و از هیاهو و عربده امریکا و سایر زورمندان تهى مغز نهراسید، و جهان را بر آنان تنگ کنید و حق خود را با مشت گره کرده از آنان بگیرید(20). از جمله این موارد می توان به سخنان ایشان، خطاب به بزرگان مسیحیت اشاره نمود:« هان! اى پدران کلیسا و روحانیان تابع حضرت عیسى، بپاخیزید و از مظلومان جهان و مستضعفان گرفتار در چنگال مستکبران پشتیبانى کنید، و براى رضاى خدا و پیروى دستور حضرت مسیح یک بار هم ناقوسها را در معابدتان به نفع مظلومان ایران و محکوم نمودن ستمگران به صدا درآورید.».(21) همچنین ایشان، زمانی که به تبین مفهوم "مستضعفین" میپردازند، به روشنی این پیش فرض که حمایت جمهوری اسلامی منحصر در جامعه اسلامی است را رد می کنند و میفرمایند: « جمهورى اسلامى و این نهضتى که در ایران پیدا شده است، در همان عمق طبیعى و مادىاش چه دگرگونىاى در همه ارزشها ایجاد کرده است. و شما باید بدانید که ملتها، حتى آن ملتهایى که الهى هم نیستند، اینها همهشان- که جزء مستضعفان جهان هستند، و همیشه در تحت سلطه مستکبران بودهاند- امید دوختهاند به این نهضتى که در ایران حاصل شده است.»(22)
از منظر مقام معظم رهبری نیز، خیزش ها و تحولات اخیر خاصِ جامعه اسلامی نیست. ایشان حرکتی که امروز آن را با نام بیداری اسلامی می شناسیم، قیام جهان علیه استکبار و در امتداد حرکت عظیم ملت ایران قلمداد کرده و پیش بین نمودند که: «این حرکت بیداری قطعاً تا قلب اروپا پیش خواهد رفت و ملتهای اروپا بر ضد سیاستمداران و زمامداران خود که آنها را تسلیم محض سیاستهای فرهنگی و اقتصادی امریکا و صیهونیستها کرده اند، به پا خواهند خواست.»(23) تعریف ایشان از صدور انقلاب نیز داری تعبیر خاصی است که خطاب آن تمام مستضعفان جهان را دربر میگیرد:«صدور انقلاب یعنی صدور فرهنگ ارزش ساز اسلام و صدور صفا وخلوص و تکیه و اصرار بر ارزش های انسانی. ما به این کار و انجام این وظیفه افتخار میکنیم. این راه انبیاست و ما این راه را باید ادامه دهیم»(24)
بنابراین بر خلاف آنچه که از سوی گروهی خاص مطرح میشود، تعبیر بیداری اسلامی از سوی آقای احمدینژاد، نه به معنای ضدیت با بیداری اسلامی و نه برای کم رنگ کردن نقش اسلام است. بلکه بیدار انسانی ، مرحله نخست تحول اجتماعی است که در گفتمان امام راحل و مقام معظم رهبری مورد تاکید قرار گرفته است و همانطور که بیان شد،" اسلام" الگوی تام و بابرنامه حرکت های ضد استکباری است.
پاورقی:
* برای آگاهی بیشتر از مؤلفه های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی مراجعه شود به اصول: (2،3،9،11،14،43،78،81،82،121،145،146،152،153،154،155)
1. موسوی، تجلی مفهوم بیداری اسلامی در پیروزی انقلاب مصر
2. صحیفه امام، ج17، 481
3. سخنرانی دکتر احمدی نژاد 22/11/1391 پابگاه مجازی ریاست جمهوری
4.صحیفه امام، ج15، ص: 309-310
5. صحیفه امام؛ ج 9؛ ص 40
6. دانشیار، نقش امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در بیداری اسلامی و خیزش علیه نظام سلطه جهانی
7. امام خمینی(ره)، تفسیر سوره حمد، ص 107-110
8. صحیفه امام، ج10، ص243
9. جمشیدی، ص 441
10. بیانات مقام معظم رهبری دردیدار نخبگان کرمانشاه: 26/7/ 1390
11. حدیث ولایت، بیانات، سال 1386،ص:30-31
12.همان
13.همان(حدیث ولایت)، بیانات، سال1386، ص: 31-30
14. همان
15. دیدار با دانشجویان 18/08/1385 از سایت(www.khamenei.ir)
16. سخنرانی دکتر احمدی نژاد در اختتامیه اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی، 11 اردیبهشت 1392
17. سخنرانی دکتر احمدی نژاد در اجلاس جهانی اساتید دانشگاه ها و بیداری اسلامی، دوشنبه 20 آذر 1391
18. همان
19. همان
20. صحیفه امام، ج12، ص144
21. صحیفه امام، ج11، ص375
22. صحیفه امام، ج،6 ، ص311
23.سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع معلمان آموزش و پرورش 14/02/1390
24. حدیث ولایت، ج1، دفتر مقام معظم رهبری، ص 247