دولت منحرف از اغیار
توحید را باید سبک شیوه عملکرد و مدیریت محمود احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم دانست. توحید در اندیشه احمدینژاد تنها اقرار به خداپرستی نبود. بلکه وی همه عالم را محضر خدا دید و تنها وی را همه کاره عالم هستی دانست. خود را نه وامدار قدرت دانست و نه وامدار منفعت و ثروت، بلکه تنها خود را وامدار ملتی دانست که ندای یکتاپرستی و توحیدشان عالمگیر شده است.
بالاترین و نخستین پیام پیامبران الهی دعوت به توحید و یکتاپرستی بوده است. توجه به توحید که از اصول دین میباشد باید به عنوان یک اصل در نظر گرفته شود. چراکه به گواه اهالی فن مهمترین مشکل دنیای امروز «جدایی از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست.» اندیشه توحیدی در گفتمان احمدینژاد نه تنها در حد یک اعتقاد بلکه در التزام و عمل به آن متجلی شد. احمدینژاد معتقد است دعوت به توحید آن هم توحیدی که ذیل آن همه کارها تنها برای رضای خدا باشد و بس، جزو ماموریتهای مهم بشر امروز در جهان است. روزنامه ایران در بخشهای قبل از سلسله گزارشهای بررسی شاخصههای گفتمانی دولت احمدینژاد به شاخصههایی چون عدالت، ساده زیستی، مهدویت، احیاگری ارزشها، عزتمداری جهانی، مردمی بودن، تلاش و پرکاری، روحیه تحولگرایی و اصلاح حقیقی، مهرورزی، مبارزه با فساد، هویت ملی، کرامت انسانی، آزادی و مدیریت مشترک جهانی پرداخته است. توحید نیز از جمله شاخصههای دیگر محمود احمدینژاد در دوران 8 ساله خدمتگزاریاش بود که همواره مبنا و اساس گفتار و عملکردش قرار میگرفت.
جامعه ی توحیدی مملو از خیرات است امام خامنهای در دیدار جوانان استان خراسان شمالی با اشاره به شیوه رفتار اجتماعی و سبک زندگی خاطرنشان میکنند: «نکته اول این است که رفتار اجتماعی و سبک زندگی، تابع تفسیر ما از زندگی است: هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، برای خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعی، متناسب با خود، یک سبک زندگی به ما پیشنهاد میشود. یک نقطه اصلی وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفی را باید ترسیم کنیم - هدف زندگی را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخشها امکانپذیر نیست؛ کار درست انجام نمیگیرد. حالا آن چیزی که به آن ایمان داریم، میتواند لیبرالیسم باشد، میتواند کاپیتالیسم باشد، میتواند کمونیسم باشد، میتواند فاشیسم باشد، میتواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزی باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسأله ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد؛ یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. براساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد. پس بدون مکتب و بدون ایدئولوژی نمیتوان یک تمدن را به وجود آورد؛ احتیاج به ایمان است. این تمدن دارای علم خواهد بود، دارای صنعت هم خواهد بود، دارای پیشرفت هم خواهد بود؛ و این مکتب، هدایتکننده و ادارهکننده همه اینها خواهد شد. آنکه مکتب توحید را مبنای کار خودش قرار میدهد، آن جامعهای که به دنبال توحید حرکت میکند، همه این خیراتی را که متوقف بر تمدنسازی است، به دست خواهد آورد؛ یک تمدن بزرگ و عمیق و ریشهدار خواهد ساخت و فکر و فرهنگ خودش را در دنیا گسترش خواهد داد. بنابراین، این مطلب اول، که احتیاج به ایمان است. کشاندن جامعه به بیایمانی، یکی از همان توطئههایی است که دشمنان تمدنسازی اسلامی دنبال آن بودهاند و الان هم با شدت این را دارند دنبال میکنند.» ایشان در نخستین نشست اندیشههای راهبردی در سال 89 با بیان اینکه مسأله توحید مسأله مبدأ است تصریح میکند: «در باب محتوای اسلامی، دوستان اشارات خیلی خوبی داشتند. نخستین مسألهای که باید در نظر گرفته شود، مسأله مبدأ است، مسأله توحید است؛ انالله و اناالیه راجعون. مهمترین مشکل دنیایی که امروز رنگینترینش در غرب متجلی است و به آن داریم اشاره میکنیم، جدایی از خدا و اعتقاد به خدا و التزام به اعتقاد به خداست. البته شاید اعتقاد ظاهری و صوری و اینها وجود دارد، لیکن به اعتقاد به خدا التزام نیست. اگر مسأله مبدأ حل شد، بسیاری از مسائل حل خواهد شد. «یسبح له ما فی السماوات و ما فی الارض. والله جنود السماوات والارض و کان الله علیما حکیما.» وقتی انسان به این مسأله معتقد شد، این توحیدی که این معنا را به ما نشان میدهد، یک نیروی عظیم و تمام نشدنی را در اختیار بشر میگذارد. «هوالله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحانالله عما یشرکون.» وقتی انسان این جور توحیدی را معتقد بود، وقتی توانستیم این اعتقاد را در بدنه زندگی خودمان بسط دهیم، این مشکل اساسی بشریت را حل خواهد کرد.»
هدف انقلاب، جامعه توحیدی است
مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران در سال 90 با اشاره به هویت سپاه که هویت پاسداری است، میفرمایند: «به معنای یک مفهوم محافظهکارانه تلقی نشود، پاسداری یعنی نگه داشتن، حفظ کردن، این حفظ کردن را میتوان با یک تفسیر محافظهکارانه معنا کرد. یعنی بگوییم وضع موجود انقلاب را حفظ کنیم؛ من این را نمیگویم. حفظ انقلاب به معنای حفظ وضع موجود نیست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود یک حرکت پیشرونده است. آن هم پیشرفت پرشتاب. به کجا؟ به سمت هدفهای ترسیم شده، هدفها عوض نمیشوند. این اصول و ارزشهایی که روی آن بایستی ایستادگی کرد و برای آن جان داد، اصول و ارزشهایی هستند که در اهداف مشخص شدهاند. هدف نهایی، تعالی و تکامل و قرب الهی است. هدف پایینتر از آن، انسانسازی است. هدف پایینتر از آن، ایجاد جامعه اسلامی است. با همه مشخصات و آثار که استقرار عدالت در آن باشد، توحید باشد، معنویت باشد، اینها اهداف هستند. این اهداف عوض شدنی نیستند. یعنی ما نمیتوانیم بیاییم مایه بگذاریم تا از هدف کم کنیم. بگوییم خیلی خب یک روز میخواستیم عدالت برقرار کنیم. حالا میگوییم عدالت که نمیشود یک نیمه عدالتی برقرار کنیم! نه، عدالت. این هدف است. توحید، استقرار شریعت اسلامی به طور کامل، اینها اهداف است. اینها تغییرپذیر نیست. لیکن در جهت حرکت به سمت این اهداف، سرعتها قابل کم و زیاد شدن است. شیوهها قابل تغییر یافتن است. تدابیر ممکن است جورواجور باشد. در این جهت، انقلاب پیشرونده و پیش برنده است. حفظ انقلاب یعنی حفظ همین حالت پیشروندگی و پیشبرندگی.»
توحید نقطه کانونی است
معظم له در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی در سال 91 تاکید میکنند: در اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند. آنها هم درست است. اما آن نقطه کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا.» نمیگوید «لا نشرک به احدا»- البته یک جایی هم «احداً» دارد اما اینجا اعم از آن است- میفرماید: «ولا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عادات بی دلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است- آنجایی که به اراده الهی منتهی نشود- همه اینها شرک به خداست و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی.» کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همه قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.
توحید، نخستین درس همه پیامبران توحید را باید سبک شیوه عملکرد و مدیریت محمود احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم دانست. توحید در اندیشه احمدینژاد تنها اقرار به خداپرستی نبود. بلکه وی همه عالم را محضر خدا دید و تنها وی را همه کاره عالم هستی دانست. خود را نه وامدار قدرت دانست و نه وامدار منفعت و ثروت، بلکه تنها خود را وامدار ملتی دانست که ندای یکتاپرستی و توحیدشان عالمگیر شده است. رئیس جمهور در دیدار با مردم بستانآبان در سال 85 در باب اندیشه توحیدی میگوید: «نخستین درس همه پیامبران الهی، توحید است. آنها آمدند تا انسانهای موحد تربیت کنند. انسان های موحد تربیت شده مکتب وحیاند. آنها همه به کلمه لا اله الاالله اقرار میکنند؛ یعنی نیست خدایی جز الله. یعنی در عالم جز خدا هیچ کس کارهای نیست، هیچ کس از خود قدرت، اراده و اختیار و علمی ندارد، خداست که رازق است، اوست که باران را میباراند، اوست که برکت میدهد، اوست که زنده میکند و میمیراند، او راهنماست، او عقل و دل را راهنمای بشر قرار داده است. او پیامبران را فرستاده است و چراغ هدایت خود را برافروخته است. او خالق زمین و آسمان است. او خالق و رازق انسانهاست. او راه نجات را اطاعات از خود مقرر فرموده است. تنها راه نجات انسانها و سعادت دنیا و آخرت در اطاعت از خدا و پیروی از پیامبران است. همه خوبیها، همه زیباییها و همه نیکیها در اطاعت خداوند است. یعنی در اقامه نماز است. در راستگویی، امانتداری، امر به معروف و نهی از منکر، پرداخت حقوق مردم چون خمس و زکات، صدق و صفا با برادران دینی و گذشت و فداکاری و ایثار نسبت به دیگران است. در کمک و دستگیری از فقراست. در صبر و مقاومت و در دفاع از مظلومین است. سعادت نتیجه اطاعت از خدا و رسول است اما عزیزان، کسی که از خدا و رسول اطاعت کند، نتیجهاش عزت و سرافرازی این دنیا و همنشینی با پیامبران و اهل بیت و صلحا و صدیقین در آن دنیاست. نتیجه اطاعت از خدا، نزول باران رحمت است که موجب برکت، سلامتی و حل مشکلات است. امروز عزیزان من! ریشه مشکلات بشر به آن برمیگردد که برخی از قدرت ها راه اطاعت خدا را کنار گذاشتهاند، طغیان کردهاند و از تبعیت پیامبران سرپیچی کردهاند. آنان که مطیع خدا و رسول خدا نیستند در جهت ظلم، خیانت و ستم به بشریت حرکت میکنند.» احمدینژاد در مراسم افتتاح صندوق قرضالحسنه بانک رفاه در سال 86 با بیان اینکه اگر همه ماموریت را خلاصه کنیم، دو ماموریت بیشتر نباشد، ماموریت اول دعوت به خداپرستی و توحید است. توحید اساس خلقت است. در ذره ذره وجود عالم جاری است. همه ذرات عالم بهطور مستمر فریاد توحید سر میدهند. بدون توحید انسان نه راه را میشناسد نه قله را میشناسد و نه راهنما را میشناسد و نه توانی برای حرکت دارد. اعتقاد به توحید و حرکت در مسیر توحید یعنی اعتقاد به اینکه همه این عالم مدیر و مدبری دارد. خالق یکتایی هست که همه قدرتها و علمها از آن اوست. همه چیز را میداند و هیچچیز برای او پنهان نیست. ظاهر و باطن و گذشته و آینده و غیب و شهود، همه چیز را میداند و کسی از خودش علمی ندارد مگر به اذن الله، مگر با اجازه خدا و مگر اینکه خدا عنایت کند. هیچکس از خودش در این عالم قدرتی ندارد و اگر قدرتی هست، از ناحیه خداوند است. او قدرت و علم مطلق است. دعوت به توحید یعنی دعوت به شناور شدن در ملکوت و حرکت به سمت خدا یعنی دل دادن برای خدا. دعوت به توحید یعنی همه کارها برای خدا باشد. دعوت به توحید یعنی هر کاری که برای خدا نباشد ابتر و فانی است و ارزش ندارد. دعوت به توحید یعنی دعوت به یک نظام ارزشی الهی که در آن تعریف کرامت و آینده انسان تعریف دیگری است. دعوت به توحید یعنی دعوت به محبت و عشق و کمالجویی. میبینید که سرلوحه حرکت پیامبران الهی دعوت به توحید است و همه چیز را با توحید آغاز میکنند. بدون توحید هیچ چیز مفهومی ندارد. وجودی نیست غیر از خدای متعال و اگر کسی عاشق خوبیهاست و میخواهد خوبیها در عالم جاری بشود، باید بشریت را دعوت به توحید بکند. در جامعه خداپرستان جز زیبایی چیزی وجود ندارد. اختلاف، تنازع و عقبگرد و درجا زدنی نیست و همهاش حرکت به سمت قلههاست. تاریکی، ظلمت و جهلی نیست و از خودخواهی و غرور و برتریجویی و استیلا خبری نیست. دعوت به توحید و خداپرستی یعنی آدمها از خود و از سیطره هواهای نفس و خودخواهیها و ماده محدود بیرون بیایند و در فضای لایتناهی پرواز کنند.»
خطشکنی برای تغییر مناسبات رئیس جمهور در دیدار جوانان و نخبگان آذربایجان غربی در اردیبهشت ماه امسال تاکید میکند: امروز نیازمند یک تصمیم و اقدام ملی و خطشکنی هستیم که همه باورها و مناسبات به نفع ملت ایران، توحید و عدالت عوض شود. وی با طرح این سوال که چرا نیازمند حماسه هستیم، میگوید: یک ملت در مسیر تعالی و پیشرفت خود به موانع دشمن ساخته و یا حتی موانع طبیعی در حرکت کمالی خود مواجه میشود، به نحوی که حقایق جابهجا و دسترسی به هدف پیچیده میشود و تغییر این شرایط نیازمند حماسه است. حماسه اقدام شجاعانه، مومنانه و هدفمند برای تغییر شرایط به نفع یک ملت است.
عدم سیاسیکاری در دولت احمدینژاد در بازدید از دانشگاه امام صادق با تاکید بر عدم سیاسیکاری در دولت میگوید: «... ما با بیتالمال، شخصیت نظام و مردم و نظام اداری مطلقاً بازی نمیکنیم. ما حتی یک تصمیم خارج از اصول قطعی پذیرفته شدهمان تا حالا نداشتهایم که بگوییم این تصمیم به ضرر مردم است، اما ظاهرش قشنگ است و عدهای خوششان میآید، این تصمیم را بگیریم، مطلقاً. بنده تا هماکنون در سخنرانیهایم جملهای نگفتهام برای اینکه عدهای خوششان بیاید. آنچه را باور و اعتقاد دارم میگویم. اصلاً جنس این دولت چیز دیگری است. نه اینکه حالا تا پایین و بدنه همه از این جنس هستند، نه خیر. باید این جنس به پایین برسد. میخواهم بگویم اصلاً سیاسی کاری در این دولت، به لطف خدا، راه ندارد. اصلاً ما ممنوع هستیم از اینکه ذرهای از اصول تخطی کنیم، دلیلی هم نداریم که تخطی کنیم. به یکی از این آقایان گفتم، خیال کردهاید چه اتفاقی میافتد؟ دو اتفاق بیشتر نمیافتد. یا بالاخره بنده را به فیض عظمای شهادت میرسانید که این بهترین سرنوشت برای یک انسان است، یا دوباره به دانشگاه میرویم و درسمان را میدهیم. اتفاقی که نمیافتد. فکر کردهاید چه خبر میشود؟ خبری نیست...» ٭٭٭ مهندس اسفندیار رحیم مشایی، مشاور رئیس جمهور و رئیس دبیرخانه جنبش عدم تعهد در پاسخ به این سوال که مهمترین شاخصه گفتمانی دولت احمدینژاد چیست، میگوید: «به نظر من بارزترین شاخصه گفتمانی احمدینژاد، بحث توحید است. گفتمان توحید یعنی این که انسان در برابر همه مسائل پیرامونی خود مسئول است. دولت در قبال جامعه، ارزشها و آرمانها مسئول است و سعی دولت بر این بوده که بر اساس این اصل حرکت کند و در واقع در راستای پایبندی به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی برنامهریزی و حرکت کرده و به شعار بسنده نکند.»