آفتاب آمد دلیل آفتاب...
اگر بخواهیم دولت محمود احمدینژاد را تنها با یک واژه معرفی نماییم، کلمهای بهتر از «مظلوم» به ذهن متبادر نمیشود. این دولت پاکدست بود و ماند. خدمتگزار بود و انشاءالله میماند. مهرورز بود و در ذهن مستضعفین ماندگار شد.
شبکه ایران / حنیف حسین ستاریان، مدیرعامل مؤسسه رهنگی - مطبوعاتی ایران:
«اینجانب که از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشتهام و همان ارتباط تاکنون باقی است جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی میدانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری میکنید، میدانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی میدهید.» یکم. این تنها یکی از اوصافی است که رهبر فقید انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) در وصف شخصیت و عملکرد جانشین خلف خود- آیتالله سیدعلی خامنهای- تقریر فرمودند. اگرکه نگاهی به دوران پس از ارتحال آن رهبر بزرگ بنماییم، دلیل این همه تعریف و تمجید را میتوانیم به راحتی ملاحظه کنیم. در تمام طول سالهای سخت پس از جنگ، شاید تنها این رهبری بود که همواره همچون خورشید بر تارک آسمان انقلاب اسلامی میدرخشید و مسیر حرکت را برای سایر فعالین روشن و نورانی میکرد. بودند از دوستان و دشمنان که جداً بیدلیل و شاید تنها به علت بیبصیرتی (و پیروی از هواهای نفسانی) بر طبل مخالفت با ایشان میکوبیدند و ایشان هم با صبوری و بزرگ منشی صبر میفرمودند تا گذشت زمان و روشنایی نور خورشید حقیقت را بر آنها روشن نماید. دوم. این روزها که به زمان پایان دولت محمود احمدینژاد نزدیک میشویم، شاید فرصت خوبی باشد تا به ارزیابی آنچه که او در طول این سالها انجام داد، بپردازیم. البته در این یادداشت در پی آن نیستم که وارد جزییات خدمات دولتهای نهم و دهم شوم. چه این که این آمارها در مقالات، برنامهها و گزارشهای دیگر به تفصیل آمده است و مردم نیز بسیاری از کارهای انجام شده در این 8 سال را از نزدیک با چشمان خود دیدهاند. کفایت این که در این 8 سال به اندازه چند برابر تمام دوران قبل از این دولت در حوزههای مختلف کار انجام شد که تفصیل آنها در این یادداشت مختصر نمیگنجد. سوم. دولتهای نهم و دهم در طول دوره مسئولیت خود تحت شدیدترین هجمههای روانی و رسانهای از داخل و خارج از کشور قرار داشتند که به یک معنا و از جهت تنوع مخالفان، در تاریخ پس از انقلاب اسلامی بیسابقه بود. تخریب شخصیت رئیس جمهور محترم، همراهان ایشان و اعضای دولت خدمتگزار به حدی ناجوانمردانه و شدید بود که دل هر آدم منصفی را به درد میآورد. مردم البته غافل و جاهل نسبت به این بداخلاقیها نبودند و نیستند. آنها خوب میفهمند و عیار خدمت از خیانت را به خوبی تشخیص میدهند. خدمات دولت آنقدر روشن و بین است که مانند آفتاب در جامعه ایران تلألؤ و درخشش دارد. چنان که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در جلسه دوشب قبل با هیات دولت فرمودند: «اگرچه برخی از کارها جلوی چشم است. البته مخالفین و کسانی که بیاطلاعند - بعضی از دستگاههای رسانهایِ خارجیِ مغرض و گاهی بعضی در داخل - برخی از چیزهایی را که جلوی چشم هم هست، انکار میکنند. یعنی کاری انجام گرفته، جلوی چشم است، همه میبینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کاری به این نداریم که حالا بعضیها ممکن است نگاه خوشبینانهای یا دوستانهای یا منصفانهای نداشته باشند؛ بالاخره در فضای عمومی کشور باید اینها گفته شود و ثبت شود؛ اینها بسیار مهم است.» چهارم. خوب است که کسانی که در تمام این سالها با بیانصافی تمام به تخریب دولت و دستاوردهای بزرگ آن مشغول بودند، موضع خود را نسبت به بیانات اخیر رهبری روشن نمایند. کسانی که دولت را انحرافی میخواندند، بهتر است بیانات معظم له را با دقت و موشکافی مورد بررسی قرار دهند. ایشان میفرماید: «یک نکته دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند... این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانی، احساس شرم از انگیزههای انقلابی و از اهداف انقلابی و از شیوههای انقلابی نکرد؛ این خیلی کار بزرگی بود.» بیانات اخیر معظم له، مهر تایید محکمی بر پای گفتمان و عملکرد دولت بود و البته حمایتهای دلگرم کننده ایشان محدود به این جلسه نبود. ایشان از همان ابتدای تشکیل دولت نهم، حامی گفتمان دولت بودند و زحمات بیشائبه دولت را تصدیق و تایید میفرمودند. حال کسانی که در طول این سالها، این حمایتها و تصدیقها را شنیدند و برخلاف آن، در رسانههای خود نوشتند و بر بوقهای تبلیغاتی خود دمیدند، امروز چه پاسخی دارند؟ اگر این افراد- که بسیاری از آنها جزو خودعمارپنداران هستند- بیانات رهبر معظم انقلاب را قبول دارند، پس بیش از این درنگ جایز نیست و بهتر است هر چه زودتر در پیشگاه ملت از کرده خود و از حرفهای خود اعلام توبه و تبری نمایند. اگر هم که بیانات و منویات حضرت آقا و این تاییدات دائمی را قبول ندارند باز صادقانه در برابر ملت حاضر شوند و موضع خود نسبت به رهنمودهای خورشید انقلاب اسلامی را روشن کنند. پنجم. آنچه که بر دولت خدمتگزار و همکاران آن از ابتدا فرض بود و تا انتها بر آن صبر کردند، تنها و تنها خدمت به ملت بزرگ ایران بود و بس. نقشه راه ترسیمی رئیس جمهور محترم- جناب آقای دکتر احمدینژاد- برای دولت نیز همواره مبتنی بر همین اصل بوده است. از این به بعد نیز راه ایشان و راه ما کمافیالسابق خدمت به مردم در هر جایگاه و مکانی است. این مهم، نکتهای است که رهبری نیز در بیانات خود بر آن تاکید فرمودهاند: «کاری که باید بر آن همت بگمارید، این است که رشته خدمت را رها نکنید. همه تلاشها منحصر نیست در فلان وزارتخانه یا فلان مسئولیت در دولت؛ نه، صحنه کشور صحنه تلاش است، صحنه کار است، صحنه فعالیت است.» خدمت به خلق توفیق میخواهد و این توفیقی نیست که نصیب هر کسی شود و بدتر آن که زمانی که این فرصت نادر برای معدودی از افراد فراهم میگردد چه راحت آن را از دست میدهند و این فرصتها را به تهدید برای خود و ملت خود تبدیل میکنند. احمدینژاد شاید جزو آن دستهای بود که این توفیق را یافت و از این فرصت به بهترین نحو جهت خدمت به ملت بزرگ ایران استفاده کرد و من مطمئنم هر کجا که باشد، خدمتگزاری صالح برای ایران و اسلام باقی خواهد ماند. شنیدن این مطلب از زبان رهبری اما لطف دیگری دارد: «آنچه که من امروز باید به دوستان عرض کنم، در درجه اول خداقوتی است؛ انشاءالله که خسته نباشید. هشت سال کار کردید، تلاش کردید، کارهای خوبی انجام گرفت، تحمل زحمات کار شبانهروزی را شماها نشان دادید؛ یعنی دیده شد، احساس شد، همه فهمیدند که رئیس جمهور محترم و همکارانشان در دولت حجم کارشان بسیار بالا و پرشتاب نسبت به همه دورههای دیگر بود و هست؛ این نقطه برجستهای است که نباید این را نادیده گرفت. همه کسانی که میخواهند درباره دولتها، درباره کابینهها، درباره رؤسای جمهور قضاوت کنند- چه پیش خودشان، چه در منظر عموم- و نظری بدهند، خوب است به این نکته هم توجه کنند: حجم کار بالا و تلاش خستگیناپذیر و اعراض از آسایشها و آسودگیها و امتیازاتی که معمولاً مسئولان کشورها در دنیا دارند؛ استراحت میکنند، تفریح میروند، امتیاز میگیرند؛ اینها را نخواستن، ندیدن، طلب نکردن، امتیاز بزرگی است که این دولت بحمدالله از این امتیاز برخوردار بود.» ششم. اگر بخواهیم دولت محمود احمدینژاد را تنها با یک واژه معرفی نماییم، کلمهای بهتر از «مظلوم» به ذهن متبادر نمیشود. این دولت پاکدست بود و ماند. خدمتگزار بود و انشاءالله میماند. مهرورز بود و در ذهن مستضعفین ماندگار شد. اما همه اینها گویای مظلومیت احمدینژاد و اطرافیانش نیست. بالاخره کسانی که جملگی بر طبل خیانت و انحراف و دروغگویی و رمالی و براندازی و صدها تهمت و افترای دیگر میکوبیدند- و البته این کارشان دلیلی نداشت جز این که دستشان از بیتالمال مسلمین کوتاه شده بود- امروز کجا هستند؟ بخشی از آنان که از ابتدا جزو مخالفین عدالتخواهی بودند و بر سبیل خود باقی ماندند و به خاطر استواری که در خصومت و کوبیدن احمدینژاد به خرج دادند باید از ایشان تقدیر کرد، چرا که لااقل بر اصول خود -هرچه که بود- پایدار ماندند. اما بودند کسانی که ظاهراً دوست و همراه دولت و گفتمان عدالت خواهی بودند و در میانه راه بریدند و اگرچه غیررسمی، اما به گروه اول پیوستند. امروز میتوان کدها و حقایق مربوط به همراهی میان این دو گروه را از نزدیک دید. مردم خوب میفهمند. این نزدیکی معنی جز وجود یک دعوای زرگری میان ایشان نمیتواند داشته باشد؛ والا چگونه ممکن است شرق و غرب و راست و چپ به هم بپیوندند؟ و ای کاش دسته دوم حداقل شأن و کلاس خود را حفظ میکردند و از موضع عزت با صحنه سیاسی روبهرو میشدند تا مانند امروز در خاک مذلت نیفتند. هفتم. هر آغازی را پایانی است. اما آنچه را که پایانی نیست حق و حقیقت است و هر آنچه که رنگ حق به خود گرفت ماندگار خواهد ماند و جز آن رنگ نسیان و نیستی دیر یا زود چهره آن را خواهد پوشاند. چه زیبا رهبر انقلاب فرمودند: «آنچه که برای خدا کردید، خدای متعال آنها را در نامه عمل شما ثبت کرده و کرامالکاتبین آنها را نگه داشتهاند و بلاشک به درد شما خواهد خورد. آنچه را که شما عمل کردید، چه حالا بنده و امثال بنده ببینیم، بدانیم و تشکر کنیم، چه نبینیم، ندانیم و تشکر نکنیم، «انّ الله شاکر علیم»؛ خدا، هم میداند - علیم است - هم سپاسگزار است.» امیدواریم که در این روزها و شبهای پرفیض ماه مبارک رمضان خداوند متعال توفیق دهد تا هرچه بیشتر در مسیر حق و حقیقت حرکت کنیم و صبغه الهی به خود گیریم. چند روز دنیا به سرعت سپری خواهد شد و آنچه که باقی میماند اعمال انسان و حقیقت آنهاست. ای کاش که آخرت خود را به دنیای دیگران مفروشیم.